کد خبر : 1961
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 2 خرداد 1402 - 19:25

سهاب محبعلی

هیچ چیز اتفاقی نیست!

هیچ چیز اتفاقی نیست!
هیچ چیز اتفاقی نیست. در روابط عمومی در مقابله با بحران‌ها همیشه این اصل را در نظر می‌گیرند. هر رویدادی که موجب می‌شود یک برند در آسیب انواع حمله‌ها و مشکلات قرار گیرد،‌ ناشی از یک act پیش بینی شده و یا بازتابی است از رفتار نسنجیده و دارای مشکلی که از سوی خود برند ایجاد شده است.

خبری که ماه گذشته در محافل تئاتری به شدت بازخورد منفی گرفت را هم می‌توان از این دریچه ارزیابی کرد؛ تلاش گروهی که تصمیم گرفته‌اند،‌ هنر تئاتر را بدنام کنند.
از هر نگاه منطقی دیگری به این خبر نگاه کنید به همین نتیجه می‌رسید که منتشرکنندگان خبر یا چیزی از محتوای هنر تئاتر به معنای فراگیر امروز آن نشنیده‌اند و با آن کاملا بیگانه‌اند، یا تعمدا برنامه‌ای ریخته‌اند تا هر آنچه از این هنر نحیف باقی مانده، نابود کنند.
خبر این بود که مسئولان اداره کل هنرهای نمایشی توصیه‌ای دارند مبنی بر دریافت مجوز متن نمایش قبل از شروع تمرین آن و گرنه مسئولیتی در صورت عدم اعطای مجوز در قبال گروه‌های نمایشی نخواهند داشت. فحوای خبر اما کاملا این ذهنیت را ایجاد می‌کرد که از این به بعد هر نمایشی که تمرین آن شروع می‌شود باید قبل از تمرین مجوز متن را داشته باشد. طبیعی است که واکنشی گسترده از اهالی تئاتر را نسبت به این خبر ببینیم و اداره کل هنرهای نمایشی مجبور به توضیح دوباره شود.
سوال اینجاست که چرا باید روابط عمومی یک نهاد دولتی این قدر غیر حرفه‌ای اقدام به انتشار خبری کند که برای توضیح آن نیاز باشد دوباره مصاحبه کند؟ چرا باید اصلا خبری که ضرورت نداشته را در این شرایط ملتهب اقتصادی منتشر کنیم که شاهد عکس‌العمل شدید اهالی آن حوزه باشیم؟ چرا باید جوری رفتار کنیم که اکثریت و قاطبه اهالی هنر نمایش از متولی حاکمیتی آن راضی نباشند و حس بدی را در زمان مواجهه با آن تجریه کنند؟
آیا یک کارشناس رسانه در سراسر معاونت هنری نبوده که به این دوستان مشورت بدهد درباره چیزی خبر بدهند که ضروری است، که به نفع تئاتر است، که می تواند حال اهالی آن را خوب کند. خبرهای چند ماهه گذشته اداره کل هنرهای نمایشی را مرور کنید؛ یا خبر توقیف است یا توضیح درباره توقیف، یا نمایش قدرت رییس جدید است یا تهدید اهالی تئاتر که برای دوره جدید فلان است و بیسار.
در آنجا کسی نیست که به شما بگوید مگر تا الان که به گفته خودتان به بیش از 50 اثر در همین سه ماه گذشته مجوز اجرا نداده‌اید‌، مسئولیتی گریبان‌تان را گرفته است؟ مگر نمی‌دانید که ما در این سرزمین با علم به همین نکته که ممکن است سالن نداشته باشیم،‌ نمی‌توانیم مطمئن از مجوز اجرا باشیم؟ نمی‌توانیم از وجود سرمایه ابتدایی برای اجرا اطمینان داشته باشیم؟‌
شما کجای این سال‌ها پاسخگوی اجرا نشدن‌ها و توقیف‌ها بوده‌اید؟ ما که قبول کرده‌ایم در همین شرایط شگفت‌انگیز زندگی‌مان را برای تئاتر بگذاریم، لااقل برای ما شاخ و شانه هم نکشید. قبول داریم حیات و ممات یک نمایش بسته به قدرت شماست. ما که حرفی نداریم، برای تمرین آنچه دوست داریم که نمی‌توانید بیانیه بدهید که از ما استعلام مجوز را بگیرید و بعد شروع کنید.
احتمالا بعد هم اشکال را گردن سالن‌های خصوصی می‌اندازید که برای اجرا رفتن پلاتوهای تمرین وعده اجرا به گروه‌های جوان می‌دهند و بعد که نمایش مجوزی نگرفت،‌ پشتشان را خالی می‌کنند. شما نمی‌توانید نقش دایه بهتر از مادر را بازی کنید. شما رو به روی اهالی این هنر نشسته‌اید و این را در چند ماه ثابت کرده‌اید. لااقل با انتشار خبرهای ضد و نقیض و مدیریت ضعیفی که داشته‌اید. بیایید با هم صادق باشیم خودتان هم نمی‌دانید در چه چنبره‌ای اسیر شده‌اید. خودتان هم دلتان می‌خواهد زودتر گره این کلافی که خود گره زده‌اید زودتر برایتان باز شود ولی خوب بسیاری از مناسبات اجازه رهایی را به شما نمی‌دهد و هر روز بیش از گذشته در این گرداب حایل فرو می‌روید.
تئاتر هنر زیست است. برای رشد در تئاتر شاید نیاز به دانشگاه، ‌مطالعه و آموختن آکادمیک هم باشد ولی آنچه هنرمند نمایش را در مسیر پیش رو بزرگ‌تر می سازد،‌ زیستی است که در هنگامه تمرین به دست می‌آورد. کشف و شهودی است که با تمرین هرچند بی هدف درونش غوطه ور می‌شود. اگر متولی واقعی برای هنر نمایش بود، قطعا راهی بود که برای همین تمرین هم حمایت شوند،‌ انگیزه تازه‌ای بگیرند و راه را برای جلورفتن باز ببیند.
بگذریم از این بدیهیات که بسیاری از نمایش‌ها با بهره‌گیری از هنر بدهه پردازی شکل می‌گیرد.‌ ما هم انتظار نداریم که شما پولاسین را بشناسد و هنر بازی‌های تئاتری را بدانید. ما انتظار نداریم که شما از میرهولد و آمادگی بدن بازیگر در یک فرایند تمرینی چیزی بدانید. ولی انتظار داریم برای یک اداره کل فرهنگی،‌یک نفر متخصص روابط عمومی باشد که اگر مدیری هم خواست چنین خبری را منتشر کند مُصر بایستد که اشتباه به این بزرگی در عرصه اطلاع رسانی،‌ غلط اندر غلط و اشتباه است.
بسیاری از جوانان نسل تازه تئاتری،‌ به هزاران امید و آرزو وارد این عرصه شده‌اند و فکر می‌کنند اگر کار درست را تولید و آماده نمایش کنند، حتما کسی هم خواهد بود که آن‌ها را بفهمد و از تلاش‌شان حمایت کند. بگذارید این نسل یک کورسوی کوتاه به فردای تئاتر داشته باشد وگرنه ما خیلی وقت است که می‌دانیم هرچه روی این خاک بکاریم محصول دست خودمان است و خودمان هم همزمان فروشنده و خریدار آن.
ترمز را بکشید و با تعقل و مسامحه با اهالی تئاتر تعامل کنید وگرنه می‌بندیم و توقیف می‌کنیم و اجرا نمی‌روید و حمایت نمی‌کنیم که کار ساده‌ای است که شما در پیش گرفته‌اید.