مریم حاج محمدی
حکایت نفس تنگی تئاتر
از روزهای سخت و پر التهابی که سالن نمایشی رزرو شده بود و فقط یک ماه تا اجرا زمان داشتیم. بی وقفه و فشرده شروع به انجام تمرینات هر روز 4-5 ساعته کردیم و حتی در سراسر عید نوروز هم شبانه روز تمرین گذاشتیم. اواخر فروردین وقتی برای تعیین روز بازبینی به اداره کل هنرهای نمایشی رفتیم متوجه شدیم که به متن ایراداتی وارد کردهاند. به سرعت ایرادات را مرتفع کرده و یک هفته بعد برای اخذ مجوز به اداره هنرهای نمایشی سر زدیم و در کمال ناباوری متوجه شدیم که حق اجرا نداریم چرا که متنمان به بهانه نداشتن قصه و داستان رد شده است، درحالی که آن متن سراسر درام و قصه بود. به شدت خشمگین و ناامید شدیم و در کمال ناباوری با همکاران دیگرمان روبرو شدیم که آنها نیز با مشکلات متفاوت و شبیه به مایی مواجه شدند. حتی به بازیگرانشان، کارگردانانشان و مسائل دیگر ایراد گرفتهاند و رفته رفته با ابلاغ قوانینی روبرو شدیم که متعجبتر دنبال چرایی از این همه محدودیت میگشتیم. سرخورده از ضربههای مالی و بهای سنگینی که برای رزرو سالن پرداخت کردیم از افسردگی و خشم بسیار زیادی که متوجه عواملمان شد نمیتوانستیم بپذیریم که فراتر از تصور ما یک نوع لجاجتی در کار است و ربطی به شخص خاصی ندارد. جامعه تئاتر ملزم به تبعیت از نهادهای بینامی است که آمرانه با آنها سخن میگویند و حتی به قوانین مدون پیشین بی اعتنا هستند.
سانسور روز بروز فربهتر میشود و مثل دیوی تاخت و تازش به عرصه تئاتر کُشندهتر میشود که ریشه آن را میتوان در نهادهای نامرئی و شبح گونه دانست، رهبران در سایه مدیران هنرهای نمایشی که الزامی به رعایت چارچوبهای قانونی ندارند و در خصوص نتیجه تصمیماتشان در سرنوشت هنر و هنرمند پاسخگو نیستند.
به مراتب وضعیت تئاتر در دورههای گذشته مطلوبتر بود. در فرایند صدور مجوز آثار نمایشی تصمیمات مدیران در دو دهه گذشته تا کنون زمین تا آسمان تغییر کرده و یک هنرمند اول باید ثابت کند که مجرم نیست. خیلی نگذشته از روزهایی که ما خبر نداشتیم روزهایی میرسد که نه در خواب میدیدیم نه اگر کسی میگفت باور میکردیم.
این روزها آثار با بهانههای واهی از جمله نداشتن درام و داستان، داشتن مشکل فنی، داشتن پوستر هنجار شکن، نداشتن مجوز تمدید یا تبلیغ، رعایت عدالت در اختصاص سالن، مجوز دریافت نمیکنند اما وقتی گروههای تئاتری دنبال دلیل اصلی این عدم و یا لغو مجوز را میگیرند با مشکلات مربوط به امنیتی بودن فضا مواجه میشوند. بارها از کارگردانان مختلفی میشنویم که کارشان در حین اجرا متوقف شده است یا مجوز گرفته و اجازه اجرا ندارد یا با حضور فردی خاص اجازه اجرا ندارد و به دستور هنرهای نمایشی بسته شده است.
از همان روز اولی که وزیر پیشنهادی ارشاد آن برنامه عجیبش را مطرح کرد (که بعدترها تحت فشار به ظاهر انکارش کرد) مشخص بود قرار است چه بلایی سر فرهنگ و هنر بیاید. با آمدن تیم جدید به اداره کل هنرهای نمایشی ابعاد تازهای از سانسور و توقیف در تئاتر شکل گرفته است.
از فهرست پرو پیمان نمایشنامه نویسانی که آثارشان مجوز اجرا نخواهد داشت، تا گریز از پاسخگویی و تمایل به هرچه مبهم و مه آلود کردن فضا و تبدیل شدنش به فضای دارک و وحشت، ایجاد بدعت در موضوع سانسور و فراقانونی رفتار کردن، ممنوعیت اجرای برخی کارگردانان در اجرا در سالنهای دولتی، یا لزوم حذف نام مترجم در برخی متون، ممنوعیت آثار برخی نمایشنامه نویسان مثل نغمه ثمینی، بهرام بیضایی و.. ، لزوم اخذ تاییدیه اخلاقی و سیاسی کلیه عوامل قبل از اجرا، محدود بودن سبک و دسته دارای مجوز اجرا، جلوگیری از تمرین نمایش به بهانه اخذ مجوز در مرحله پیش از تمرین(حال اینکه تئاتر یعنی تمرین تمرین تمرین تمرین برای رسیدن به یک اجرا) ، توقیف تئاتر با یک تلفن، رد آثار پرفرمنس به بهانه قصه نداشتن گویی و … .
بعضا دیده میشود اعمال ممیزیهای سلیقهای در عرصه تئاتر وجود دارد و خط قرمزها روز بروز بیشتر میشود تا حدی که این روزها BIG Picture این خط قرمزها، مایل به سیاه است. برای همین وضعیت بغرنج و آزاردهنده است که این روزها زیاد میشنویم و میبینیم که یک نمایشنامه در یک رپرتوار اجازه اجرا دارد اما به تنهایی خیر.
اگر کمی اهل مطالعه کتب علمی در خصوص تئاتر باشید و اندکی تئاتر و ابزارهایش را بشناسید در مواجه با این سختگیریها متعجب میشوید. چه اینکه ابزار بازیگر برای بیان احساسات و افکار کاراکترش شامل بدن، بیان و تخیل است. این سختگیریها در عرصه بدن یعنی ناقصالخلقه کردن تئاتر مثل این است که بازیگر تخیل نداشته باشد. ممنوع شدن حرکات نمایشی و کرئوگرافی و طراحی حرکت به نظر یک سختگیری غیرقابل پذیرش و عجیب است که آن را طبق قوانین کشور اعلام کردهاند اما به صورت شفاف نگفتهاند که طبق کدام اصل و ماده و قانونی ممنوع است. متاسفانه به تازگی برای دریافت مجوز نمایشها اول احراز هویت از تمام اعضای گروه انجام میشود و بعد وارد مرحله صدور مجوز میشوند. این سختگیریها سبب میشود که برخی از تئاتریها به سمت آثار تفننی گرایش پیدا کنند و کمتر دغدغهمند و مبتنی بر آرمانها و هنرشان پیش روند. البته وجود آثار تفننی و سرگرم کننده هم لازم است اما قرار نیست کل تئاتر به سمت این آثار تبدیل شود. این خطری است که این روزها تئاتر را تهدید میکند جای خالی نمایش های اجتماعی و تفکر برانگیز در میان انبوهی آثار تفننی احساس میشود. با پیشروی این سخت گیریها شاهد ممنوعیت نشستن و برخواستن بازیگران روی صحنه خواهیم بود.
ظهور اشکال سیاستهای سلیقهای نیز یکی از پدیدههای این روزهای تئاتر است. برای مثال ما با فردی مواجه میشویم که هم سانسورچی تئاتر است و هم منتقد شماره یک سانسور، هم مخالف دولت است و هم سالن دولتی در اختیار دارد، هم ضد سهم خواهی پولکی است و هم اعتراض میکند که چرا دولت به من پول کم داده است.
چرا کسی به این فکر نکرد که در دوران ورشکستگی تئاتر و سالنها و بازیگران چند سال بد اقتصادی را گذراندن و تعطیلی تئاتر هنرمندان تئاتر را با مشکل بزرگی مواجه کرد. چرا همین نهادهای مضطرب نگران بودجههای خنده دار هنرهای نمایشی نیستند ولی ورود بودجه آنچنانی به فیلمهای سینمایی آزاد است موردی که از برگزیدگان چهلمین جشنواره تتاتر فجر دور نماند و اشاره کردند که بودجه هنرهای نمایشی با هزینه ساخت یک یا دو فیلم سینمایی برابری میکند این چیزی است که در شان هنرمندان نبوده و نیست، چرا کسی به متضرر شدن گروه ها بعد از مجوز نگرفتن و یا کرونا سالن گرفتن و جریمه دادن فکر نمی کند.
نکته مورد توجه آن است که متولیان امر بدون اینکه خود را ملزم به پاسخگویی بدانند و دلیل روشنی برای این کار داشته باشند به صورت شفاف و چارچوب مدون و مشخصی، در هالهای از ابهام آرای خود را مکتوب نمیکنند و در دسترس انظار نمیگذارند تا بالاخره هنرمندان بدانند که برای تولید یک اثر هنری در چه وضعیتی قرارد دارند و چه باید بکنند. وضعیتی برزخ گونه و بلاتکلیف که جز خشم و ناامیدی اثری ندارد.
در تئاتر آموختهایم که خلقت انسان مبتنی بر حرکت است و بیکنشی و بیحرکتی ربطی به وجودیت انسان ندارد. حرکت مقدس است و منجر به خلق میشود مثل نطفه دم دار متحرکی که خداوندگار از خون بسته آفرید و پر جنب و جوش ترینشان اکنون تبدیل به من و تویی شد که محکوم به حرکت برای تدوام حیات است. در تئاتر این زنده بودن تمرین میشود تا شأن و کرامت انسانی حفظ شود. ما بر این اساس قلم مقدس را به حرکت واداشتیم تا حق را بگوییم حتی اگر به ضررمان باشد تا بلکه وجدان بیداری باشد و حرف تلخ حق را بشنود . امیدواریم دست اندرکاران با اتکا به هویت و کارکرد تئاتر که اساس کار و ارتباطات خود را بر پایه گفتگو و شفاف سازی میگذارد، با نیت راستگویی و صداقت در جهت تفاهم و باورپذیری قدم بردارند، به گفته ایزابل هوپر؛ ستاره بزرگ سینمای فرانسه، تئاتر بسیار قدرتمند است و در برابر همه چیز از جمله جنگ و سانسور و فقر مقاومت میکند و زنده میماند.