کد خبر : 2684
تاریخ انتشار : پنج‌شنبه 9 مرداد 1404 - 12:37

درباره نمایش «بالزی»

كابوس‌های‌ سركوب‌شدگی

 

این از بخت‌یاری مخاطبان نمایش «بالزی» است كه به هنگام دریافت بروشور، متوجه ‌شوند متن نمایشنامه‌ در اختیارشان است و می‌توانند سر فرصت و در صورت نیاز، رجوعی به این كتابچه پر از كلمات و گفت‌وگو كنند و با اندكی جست‌وجو و كنار هم قرار دادن اطلاعات، سر از كار شخصیت‌های نمایش و همچنین ساز و كار نمایشنامه‌نویس درآورند. رضا كرمی‌زاده در مقام كارگردان در اجرای «اسب‌های انباری» كه مدتی پیش در مجموعه تئاتر شهر بر صحنه آمد به همین كار مفید اهتمام ورزید و متن نمایشنامه را در اختیار تماشاگران قرار داد. پیشنهادی قابل اعتنا در احترام به شأن تماشاگر و سنت خوب نشر نمایشنامه.
به هر حال با تماشای نمایش «بالزی» می‌توان این واقعیت را مطرح كرد كه با اجرایی روبه‌رو هستیم كه چندان سر به زیر نیست و دوست دارد چموشی ‌كند و هماورد بطلبد. «بالزی» ساختار روایی‌اش كمابیش دیرفهم و سخت‌یاب است و یادآور اجراهایی كه مسیر دشوار را انتخاب می‌كنند. بنابراین با ارجاع به متن نمایشنامه و دقت در روابط شخصیت‌ها و شكل حضورشان بر صحنه، تا حدودی می‌توان پیچیدگی روایت و همچنین مناسبات آدم‌های نمایش را به قضاوت نشست و در باب موفقیت یا شكست اجرا به نتایجی رسید.
مطالعه نمایشنامه «بالزی» به نویسندگی احمد حسن‌زاده، آشكاركننده این واقعیت است كه با درامی مواجه هستیم كه حال و هوای روان‌شناختی‌ دارد و به نوعی بازتابی از وضعیت نابسامان این روزهای شخصیت اصلی نمایش. اما نكته اینجاست كه در پایان كار و مشاهده پیدا و پنهان اجرا، می‌شود این گونه نتیجه گرفت كه شوربختانه در مقام عمل، نمایش نتوانسته جهان ذهنی شخصیت اصلی را در نسبت با واقعیت عینی زندگی روزمره به درستی رویت‌پذیر كند. برای كنكاش این مساله به قصه نمایش بپردازیم كه در رابطه با مردی است با نام «خسرو» كه مابین بازجویی و درمان سرگردان است. خسرو بازجویی می‌شود چون به قتل همسرش «نازی» متهم است و توأمان درمان می‌شود چرا كه روانش فروپاشیده و واكنشی خارج از عقل سلیم از خود نسبت به دیگران بروز می‌دهد. او در تلاش برای اثبات بیگناهی‌اش است تا شاید در صورت امكان كارگردانی یك نمایش را بر عهده بگیرد. گویا خسرو قبل از این كارگردان تئاتر بوده و 12 بار اجراهایش به محاق رفته و توقیف شده است. بنابراین جای تعجب ندارد كه این روزها گرفتار آشفتگی ذهنی باشد و تجربه سركوب‌شدگی و نادیده‌ گرفته ‌شدن را مدام بر زبان آورد. جهان ذهنی خسرو در این فضای كابوس‌وار با حضور نابهنگام حیواناتی چون كلاغ و سگ همراه است و پیدا شدن سر و كله آدم‌هایی همچون هملت، نازی و حیدری. با آنكه در طول اجرا لحظاتی قابل اعتنا و تماشایی از امر دراماتیك ساخته می‌شود و رویكرد سوررئالیستی روایت با فضای اكسپرسیونیستی اجرا تلاقی می‌یابد، اما با عنایت به دیالكتیك جزء به كل، می‌توان این جهان هیبریدی و التقاطی را ناكام دانست. اینجا منظور از امر جزیی تمامی آن چیزهایی است كه خسرو بر صحنه به نمایش می‌گذارد و به آنها ارجاع می‌دهد، همچنان‌ كه امر كلی را می‌توان وضعیتی دانست كه خسرو ذیل آن هویت اجتماعی می‌یابد و تحت یك نظام سیاسی و اجتماعی صورت‌بندی می‌شود. در غیاب تعین یافتن امر كلی كه نظم سیاسی یك دوره تاریخی را عیان می‌كند لاجرم اجرای «بالزی» به اتمسفری گنگ تقلیل می‌یابد كه بیش از آنكه پیچیده باشد و بازتابی از ذهنیت فروپاشیده خسروی تحت سلطه یك نظم نمادین، پیچیده‌نمایی نالازم و تصنعی از زندگی شخصی یك فرد به اصطلاح مجنون است.
البته نباید از لحظات خلاقانه‌ای غفلت كرد كه فی‌المثل خسرو در مقابل بازجو – روانكاوی چون حیدری می‌نشیند و از همسرش نازی می‌گوید كه تبدیل به پرنده شده و به دست سیستم یا همان شهربانی یا آتش‌نشانی از بین رفته است. نمایشنامه‌نویس می‌توانست بر همین مكانیسم خلق موقعیت‌های درست نمایشی تكیه كند و به‌جای شلوغی بیش از اندازه روابط انسانی و ورود و خروج لاینقطع آدم‌ها، آرمان سادگی را پاس بدارد و پیچیدگی جهان نمایش را با ساختاری دقیق به سادگی معطوف كند. ارجاع به نمایشنامه «مده‌آ»، همچنین نظرورزی در باب باور هستی‌شناسانه «كانتور» به آیین و حضور گاه و بی‌گاه هملت و لیدی مكبث و… همان استفاده ابزاری از میراث گذشته تئاتری و شلوغ كردن فضایی است كه خلوتی و سادگی می‌طلبد.
به لحاظ طراحی صحنه، فضا چنان ساخته شده است كه حسی از تجربه در قفس ‌بودن پدیدار شود. با توجه به اینكه رضا كرمی‌زاده پیش از این به كار طراحی صحنه مشغول بوده و در این عرصه مهارت دارد در این پروژه اجرایی به همراه وحید شفیعی، صحنه را خود طراحی كرده و به نسبت موفق است. درهای ورودی در طرفین فنزهای فلزی، میزی كه در وسط صحنه قرار داده شده و بنا بر ضرورت اجرایی جابه‌جا می‌شود به همراه وان حمامی كه مرگ تكرارشونده شخصیت نازی را موكد می‌كند، شاكله چیزی است كه می‌توان آن را فضاسازی از یك محیط تركیبی دانست كه شامل زندان و تیمارستان است. از این منظر می‌توان صحنه‌آرایی نمایش «بالزی» را از نقاط مثبت اجرا و در خدمت سیاست اجرایی كارگردان دانست. همچنان‌كه نور و موسیقی از مولفه‌های تاثیرگذار این اجرا محسوب می‌شود.
از منظر بازی‌ها، مهران رنج‌بر به خوبی توانسته ذهنیت پارانوئیك خسرو را بازی كند. او كه از ابتدا تا به انتها در صحنه حضور دارد تلاش دارد تناقضات شخصیتی خسرو را به میانجی اغراق در بعضی صحنه‌ها و سركوب‌شدگی در صحنه‌های دیگر به نمایش بگذارد. ایمان سلگی كه قبل از این هنرنمایی او را در نقش‌های متفاوت به تماشا نشسته بودیم اینجا نقش حیدری را ایفا كرده و با نمایشی از اقتدار و همراهی، نماینده نظم نمادین و مستقر است. دیگر بازیگران این نمایش نازنین نادرپور كه نازی را بازی می‌كند و به نسبت توانسته از پس نقش نازی، مده‌آ و لیدی مكبث برآید. همچنان‌كه میثم یوسف، پوریا نیك اقبالیان و بهنام مهدی‌پور، در نقش كلاغ و هملت و دیگر ملازمان بر صحنه حاضر شده و از پس نقش خویش برمی‌آیند. از این باب می‌توان گروه بازیگران را در خدمت استراتژی كلان كارگردان دانست و از تماشای بازی‌های‌شان لذت برد.

محمدحسن خدایی