کد خبر : 2495
تاریخ انتشار : پنج‌شنبه 5 مهر 1403 - 14:05

درباره نمایش «ادبیات»

صدایی تازه در برهوت نمایشنامه‌نویسی

متنی كه مهام میقانی در جایگاه نمایشنامه‌نویس خلق كرده، همان حال و هوایی را دارد كه در این سال‌ها پی گرفته و به میانجی فرم «خطابه-اجرا» تلاش كرده نقبی بزند به تاریخ معاصر و رویت‌پذیر كردن دقایق فراموش‌شده‌ زندگی سیاسی و اجتماعی مردمان بحران‌زده ایران. ناخودآگاه سیاسی نمایشنامه‌هایی كه از مهام میقانی در این ژانر نوشتاری شاهد هستیم، واجد نوعی امیدواری ناممكن اما تا حدودی سیاسی و رادیكال است. از یاد نبریم كه به تعبیر فیلسوفی چون «كیت جنكینز» تاریخ از نقطه‌ای در گذشته آغاز نمی‌شود تا اكنون و آینده ادامه یابد بلكه همه تاریخ، تاریخ زمان حال است و یك مورخ وظیفه دارد به هنگام پرداختن به گذشته تمامی پیش‌فرض‌های ایدئولوژیكی، روش‌شناختی و هستی‌شناختی خویش را همراه داشته باشد چراكه گریزی از این دیدگاه شخصی از برای فهم حوادث تاریخی وجود ندارد. همچنان‌كه یك سند تاریخی، چیزی نیست به غیر از یك متن، شامل كلمات و عبارات و بازنمود زبانی گذشته. علاوه بر این، عزیمت مورخ از حال به گذشته كمابیش كنشی است دلخواهانه. پس نقطه آغازی برای رخدادهای تاریخی در دسترس ما نیست و مورخ می‌تواند تا هر كجا كه بخواهد به عقب برود و هر تعداد كه در امكانش بود ریشه رخدادها را جست‌وجو كند.
مهام میقانی به عنوان یك نویسنده پركار، در این سال‌ها تا حدودی ژست مورخ بودن را هم به اجرا درآورده و با پشتكاری شورانگیز و مثال‌زدنی، به اسناد و متون پیدا و پنهان تاریخ معاصر، پرداخته است. اجرایی چون «ادبیات» محصول این جست‌وجوگری مدام است و با رویكردی نوتاریخ‌گرایانه، در پی روایت‌مندی گذشته‌ای سركوب‌شده. دال مركزی این متن اپیزودیك، «نهاد ادبیات» است و تقابل همیشگی‌اش با سانسور. حال چه این سانسور سیاسی باشد و چه اقتصادی یا حتی مبتنی بر روح زمانه، فرق چندانی در اصل ماجرا نمی‌كند. به هر حال در این روایت تئاتری متشكل از چند خرده داستان كه قرار است یك كلیت واحد برساخته شود، می‌توان ردپای والتر بنیامین و ایده «منظومه‌سازی» را تا حدودی رصد كرد. به دیگر سخن چند فیگور آشنا و فراموش‌شده تاریخی، در اتصال با ایده نوشتن، در نمایشی به كارگردانی محمود امین بر صحنه تئاتر قدم گذاشته و در سالن ۳ شهرزاد میزبان تماشاگرانی هستند كه آشنایی چندانی با این سرنوشت‌ها و سرگذشت‌ها ندارند. این تكه‌ها را می‌توان اجزای یك منظومه دانست و در اتصال با یكدیگر، برسازنده یك كلیت متناقض‌نما اما تبیین‌گر یك دوره تاریخی.
آن چیزی كه این ساختار اپیزودیك را معنا می‌بخشد، مواجهه انتقادی استاد و دانشجو در ابتدای نمایش است. استاد هنرهای نمایشی با خواندن پایان‌نامه دانشجویش، بر او خرده می‌گیرد كه راه را اشتباه پیموده است و نتیجه كارش تقلید كم‌رمقی از استادان نامی این عرصه. این دیالوگ تنش‌آلود نكته مهمی را در فهم نظام آموزشی این روزهای ما در دانشكده‌های تئاتری عیان می‌كند. مباحثی چون تاریخ تئاتر، شیوه‌های اجرایی و رشته دانشگاهی مطالعات اجرا، محل مناقشه استاد و دانشجو است كه تا مدت‌ها حل و فصل نخواهد شد. نقش استاد را كه «رامین سیاردشتی» با مهارت بازی می‌كند می‌توان از نقاط قوت اجرا دانست. همچنان‌كه «الهه شه‌پرست» به خوبی توانسته نقش دانشجو را اجرایی كند و فهم مخاطبان از این كلیت اپیزودیك را تعین مادی بخشد. بنابراین ادامه اجرا، تماشای آن چشم‌اندازی است كه دانشجو در پایانه‌نامه‌اش ترسیم كرده و مورد عتاب جناب استاد قرار گرفته و حال ما در حال رویت‌پذیر شدن‌ آن هستیم. اما شوربختانه این منازعه تئوریك دانشگاهی در ادامه رها شده و نمایش ادبیات به بازنمایی قطعاتی می‌پردازد كه دختر دانشجو آن را نوشته است.
در كل می‌توان اجرایی چون «ادبیات» را صدایی تازه دانست در این برهوت نمایشنامه‌نویسی وطنی. مهام میقانی به خوبی توانسته تضادهای سیاسی و زیباشناسانه دوران پهلوی اول و دوم را از طریق شخصیت‌های كمابیش آشنای تاریخی به میانجی ادبیات روایت‌مند كند. همچنان‌كه كارگردان تازه‌كاری چون محمود امین با ممارست تلاش دارد ایده‌های نویسنده را اجراپذیر كند. او كه در كلاس‌های مهام میقانی آموزش دیده و با كمك همكلاسی‌هایش، اجراهایی محدود با فرم «خطابه-اجرا» داشته، اینجا ریسك بزرگی كرده و با جسارت میل آن دارد كه عرصه نمادین تئاتر بدنه را تا حدودی با اجرای خویش بحرانی كند.
به لحاظ بازی‌ها هر دو بازیگر نمایش ادبیات، به خوبی در خدمت اجرا هستند و در یك هماهنگی مثال‌زدنی، فضاهای متفاوت هر اپیزود را به نمایش می‌گذارند. از این باب، بازی رامین سیاردشتی و الهه شه‌پرست را می‌توان به اندازه و در خدمت اجرا دانست و بدیلی برای حضور آن دسته بازیگران آماتوری كه با پول و رابطه، صحنه تئاتر را به تسخیر قدوم نامبارك خویش درآورده‌ و مبلغ موفقیت‌های فست‌فودی شده‌اند.
امید است محمود امین در ادامه راهی كه انتخاب كرده این امكان را بیابد كه شكلی از درام تاریخی معاصر را پی گرفته و به فضاهای فراموش‌شده سركوب‌شدگان و محذوفان بپردازد. اما یكی از ضعف‌های اجرا استفاده بی‌دقت از تصاویر مستند تاریخی است كه بیرون از كادر به نمایش درآمده و وضوح لازم را ندارد. امید كه این كاستی‌ها مربوط به شب‌های اول اجرا باشد و نمایش «ادبیات» تجربه فراموش‌نشدنی را برای تماشاگران این ژانر مهم تدارك كند. جایی كه تاریخ از منظر یك اكنونیت رادیكال، محذوفان گذشته را احضار می‌كند تا شاید رهایی آینده ممكن شود. در جمهور جهانی ادبیات كه پاسكال كازنووا آن را صورت‌بندی كرده است.

محمدحسن خدایی