درباره نمایش «لاتاری»
نه به پول!

این روزها و در آستانه شروع تابستان گرم تهران، سالنهای نمایش، میزبان اجراهای متعددی است که لحن و فضاسازی متفاوتی دارند. گرایش اغلب گروههای اجرایی عزیمت به سوی فضاهای مفرح و کمیک است. رویکردی که برای تماشاگران کمحوصله این روزهای تئاتر تاحدودی راهگشا بوده و برای گروههای اجرایی موجب رونق گیشه شده است.نمایش «لاتاری» را میتوان بعد از نمایش «حرفهای» که تجربهای تازه اما نه چندان موفقیتآمیز برای وحید منتظری بود، نوعی بازگشت به فضاهایی دانست که این کارگردان جوان در این سالها پی گرفته و توانسته از این طریق، جهان مورد علاقه خود را بسازد. همان خشونت دوران پسامدرن با تمامی خوشباشی و جفنگبودگی وضعیت. عنوان اصلی نمایشنامه که گویا چیزی است تحت عنوان «نه به پول» را نویسندهای ناآشنا برای ایرانیان به نام «فلاویا کاسته» نوشته و «رکسانا مردانه» آن را به فارسی برگردانده است. یک کمدی خانوادگی است با سویههای انتقادی در واکنش به سلطه پول و سرمایه بر تمامی عرصههای زندگی انسان معاصر. اینکه یک فرد بعد از مدتها بلیت بختآزمایی خریدن، برنده شود و ناگهان تصمیم بگیرد که از دریافت جایزه امتناع کرده و این مسئله چالشبرانگیز را در یک مهمانی شبانه، برای خانواده و دوستانش مطرح کند و در نتیجه مناسبات عادی زندگی را با این افراد وارد بحرانی بیسابقه گرداند، خلاصهای است از ماجرای این نمایش عجیب.
به لحاظ اجرایی وحید منتظری سعی کرده فضایی شاد و کمابیش باورپذیر از محیط خانه بسازد. بازی بازیگران چندان اغراقآمیز نبوده و حالوهوای کلی نمایش، نزدیک بودن به ژست زندگی مردمان طبقه متوسط شهری است. رویکردی ساده و به دور از تکلف که این امکان را فراهم میکند شخصیتهای یک نمایش غربی، شبیه آدمهای اینجا و اکنونی ما باشند. البته گاهی لحن اجرا بیش از اندازه ایرانیزهشده و گویی با یک نمایش وطنی روبرو هستیم. اما با تمامی این مسائل، نمایش «لاتاری» را میتوان یک اثر تماشایی فرض گرفت که ادعای چندان بزرگی به لحاظ اجرایی ندارد اما به نسبت ساختار و روایت جمعوجوری که انتخاب کرده، خوب عمل میکند. خلق موقعیتهای خندهآور که به ابتذال کشانده نمیشود از مزیتهای کارگردانی وحید منتظری است. اما یکی از کاستیهای اجرا مربوط است به فهم جامعهشناختی کارگردان از زمانهای که پول به مثابه امکان خوشبختی و شرط ضروری بقا، مردمان جامعه را مدام از نو صورتبندی میکند. به دیگر سخن رویکرد پسامدرنیستی وحید منتظری به تولید تئاتر در این سالها، به سیاستزدایی از اجراهایی که کارگردانی کرده منجر شده است. از این منظر سیاست اجرا بر مدار خلق لحظاتی شاد و مفرح برای تماشاگران طبقه متوسط سالن هامون سامان یافته و به سرانجام میرسد و شاید نتوانسته وجه رادیکال و سیاسی نویسنده را به تمامی اجراپذیر کند.
بازیگران جوانی چون کسری پرتوی، سارا لاهوت، ساناز مصباح و وحید منتظری نقشآفرین این اجرا هستند و به نظر میآید اغلب آنان به لحاظ سنی، از یک نسل باشند. این مسئله در بازی نقشهایی که از نسلهای مختلف هستند تاحدودی تاثیر خواهد گذاشت. چیزی که در بازی نقش مادر مشاهده میشود.در نهایت میتوان این نکته را متذکر شد که نمایش لاتاری محصول شرایطی است که هزینههای تولید بالا رفته و در غیاب باتجربهها سلیقه عمومی مخاطبان تاحدودی پایین آمده است. وحید منتظری از دل تئاتر دانشگاهی بیرون آمده و میتواند با مهارت و تجربهای که دارد، سلیقهسازی و تماشاگران جوان تئاتر را به تماشای اجراهایی استاندارد دعوت کند. چیزی شبیه به خود لاتاری؛ قمار بر سر امر محال.
محمد حسن خدایی


